گروهی از شاعران به «آرکاییسم» معتقدند. این شاعران آوردن «دستور زبان کهن» و «واژگان کهن» و یا مُرده در شعر امروز را گونه ای «ترک عادات زبانی» رایج می دانند و بر این باورند که زیبا کننده ی صورت شعر است و حتا گاه تقویت کننده یا خط دهنده ی معنا و مفهوم اثر. ایشان شعر را در بستر ادبیات می بینند و امتداد روزگاران ادبی شعر از خانه ای به خانه ی دیگر، از سبک خراسانی به عراقی یا هندی. ایشان شعر را هنری هم ادبی و هم غیر ادبی می دانند و از هر دو سیراب شونده.

گروهی دیگر هم به این باور دارند که شعر هنری «غیر ادبی» است و وام دار ادبیات و دستور و واژگان آن نیست. شعر را هنر می دانند که به درستی زبان و ادبیات نمی پردازد و در سرزمین هنر ریشه دارد. ایشان تنها تکنیک های غیر ادبی را مجاز می دانند و به آرکاییزم اعتقادی ندارند.

نمونه ای می آورم:

خنیا‌ی خردمندان وُ

آیینِ به‌دینان

چُنین باشدرستگاری

در شبِ توفان

رستگاری با گامهایِ بلند

نوشِ شوکرانِ اندیشه‌ی مهتر

نمونه ای دیگر:

ز حنجره‌ی سیمرغ

آوازی

که از رفتن سی مرغ

آمدستی

و بر نشستی برِ شاخساران

و پَران در آیند و روندِ نسیم شُستی

و بال گشودی در هوای تازگی

و فراخ کردی

سینه در سپهری از نیلگونگی

و سر فراز کردی

نگارش: مهندس فرشید خیرآبادی